-
خداحافظ وبلاگ....
دوشنبه 5 بهمنماه سال 1394 09:49
این آخرین پستیه که توی این وبلاگ میذارم . وبلاگمون، در تاریخ 23 فروردین 1390 متولد شد. با این پست (+) هنوز هم وقتی اولین پست این وبلاگ رو میخونم، اشک توی چشمام حلقه میزنه نوشته بودم: "کاش زندگیمون مثل هتل رفتن بود. وقتی میدیدی خیلی کثیف و غیر قابل تحمل شده، لیبل نظافت بهش آویزون میکردی که روش نوشته بود:...
-
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
چهارشنبه 16 دیماه سال 1394 10:39
ایام وبلاگ نویسی من هم مثل اینکه داره به سر میاد.. علیرغم دلبستگی....
-
دستورالعمل
یکشنبه 6 دیماه سال 1394 11:06
دستورالعمل ها و برنامه ها خیلی خیلی چیزای خوب و مفیدی ان. مثلا وقتی که از لحاظ روحی نرمال و طبیعی هستی، یه دستورالعمل مینویسی برای لحظه هایی که خیلی غمگین و افسرده ای. بعدش موقعایی که خیلی غمگین و افسرده میشی، به این دستورالعمل رجوع میکنی و طبق اون عمل میکنی. نکته مهم اینه که وقتی که غمگین و افسرده ای، به خاطر اینکه...
-
داروی تلخ...
یکشنبه 22 آذرماه سال 1394 11:59
ما آدما خیلی عجیب غریبیم. وقتی به کسی عادت کنیم، حسمون بهمون دروغ میگه. فکر میکنیم عاشقیم و بدون اون نمیتونیم زندگی کنیم. حتی قوه قضاوتمون هم بهمون دروغ میگه. دیگه بدیهاشو نمیبینیم یا سعی میکنیم توجیه کنیم. یه بتی توی ذهنمون ازش میسازیم و تصویر سازی میکنیم که خیلی با واقعیت تفاوت داره. در حقیقت، خواسته های خودمون رو...
-
تفسیر به رای....
دوشنبه 9 آذرماه سال 1394 11:26
أَنَّمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِینَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَتَکَاثُرٌ فِی الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ* زندگی دنیا همینهاست....یا بهتر بگم همینا، زندگی دنیا رو تشکیل میدن. کسایی که این کارها رو نمیکنن، زندگی نمیکنن.... فقط زنده ان.... *همانا زندگی دنیا چیزی نیست مگر لهو و لعب و زینت و فخر فروشی و...
-
شاد بودن...
شنبه 30 آبانماه سال 1394 15:22
همه آدما، توی لحظه ای که هستن، میتونن یه دلیل برای ناراحتی خودشون پیدا کنن. حتی پولدارترین آدم روی زمین و کسی که به ظاهر مشکلی نداره، میتونه توی همون لحظه بگرده و یه دلیل برای ناراحتی خودش پیدا کنه. نه یک دلیل، بلکه هزاران هزار دلیل. نه فقط برای ناراحتیش، بلکه برای خوشحالیش هم میتونه هزاران هزار دلیل پیدا کنه. یعنی...
-
دل نوشته هایی از سر بیکاری....
چهارشنبه 27 آبانماه سال 1394 14:01
بعضی وقتا هست آدم از یه وضعیتی راضی نیست. انقدر اون وضعیت اذیتش میکنه که همه فکر و ذهنش درگیر اون وضعیت میشه. نمیتونه درست فکر کنه؛ یا حتی درست لذت ببره. انگار همه چیز تحت الشعاع اون قضیه و اون فکر قرار میگیره. گاهی آدم احساس میکنه داره توی یه احساسی غرق میشه. گاهی احساس میکنه که چی؟ سعی کنم هم فایده ای نداره . انگار...
-
عقیده...
شنبه 23 آبانماه سال 1394 09:19
هیچ عقیده ای توی دنیا، ارزش اینو نداره به خاطرش کشته بشی... هیچ عقیده ای در دنیا، ارزش اینو نداره به خاطرش کسی رو بکشی.... هیچ عقیده ای در دنیا، ارزش اینو نداره دل عزیزانتو به خاطرش به درد بیاری.... هیچ عقیده ای در دنیا، ارزش اینو نداره از عزیزانت به خاطرش، برنجی.... هیچ عقیده ای در دنیا، ارزش اینو نداره اخلاقیات و...
-
یک تغییر بزرگ...
شنبه 16 آبانماه سال 1394 09:07
خیلی کارها، عقیده ها و رفتارها قبلترها به عنوان یک چیز غیر اخلاقی شناخته میشد. ولی این روزها و با ورود انسان به دنیای دموکراسی و حق مداری، به عنوان یک حق شناخته میشه. کاری به درست و غلطش ندارم. مهم اینه که اخلاق، چقدر در حال تغییره و چقدر نسبی شده. به عنوان مثال، همجنس بازی که قبلتر ها غیر اخلاقی و مذموم شمرده میشد،...
-
رفتارهای کوچک، اما مهم...
چهارشنبه 29 مهرماه سال 1394 16:49
این موضوع رو بارها و بارها به انواع مختلف توی وبلاگم نوشتم. ولی چون به نظرم خیلی مهمه، باز میخوام بنویسم. فکر میکنم ما آدمها باید بیشتر حواسمون به کارها و حرفامون باشه. شاید یه حرفی به نظرمون خیلی کوچیک و بی اهمیت باشه، ولی تاثیر بزرگی توی زندگی یه نفری داشته باشه. شاید حتی ما به اون حرف فکر هم نکرده باشیم، ولی یه...
-
یک توصیه...
دوشنبه 27 مهرماه سال 1394 10:10
یه بزرگی میگفت: " به جای این که 10 تا کتاب بخونید، یه کتاب خوب رو 10 بار بخونید تا ملکه ذهنتون بشه. مگه پر خوریه؟ که هی کتاب بخونی و کتاب بخونی؟ " واقعا هم راست میگفت...
-
هزار و یک روز ...
سهشنبه 14 مهرماه سال 1394 08:46
مرد با خودش فکر میکرد: "آیا لیاقت من این زندگیه؟ این زندگی روزمره و خسته کننده؟" صبح بیدار میشد، می آمد سر کاری که دوستش نداشت، تا عصر سر کار. عصرمیرفت خانه فیلمی میدید، تلویزیونی تماشا میکرد. شب میخوابید و دوباره فردا صبح، روز از نو روزی از نو... با خود فکر میکرد چقدر زندگی اش این روزها خالیست. این همه...
-
به اندازه فاصله ایران تا چین...
چهارشنبه 18 شهریورماه سال 1394 20:49
به اندازه فاصله ایران تا چین، بغض دارم... به اندازه فاصله ایران تا چین، دلم گرفته... به اندازه فاصله ایران تا چین، دلم بارانیست... به اندازه فاصله ایران تا چین، دلم خواب میخواهد، یه خواب عمیق... به اندازه فاصله ایران تا چین، دلم شراب مردافکن میخواهد، دلم داروی فراموشی، دلم دکمه خاموشی... به اندازه فاصله ایران تا چین،...
-
صورت...
چهارشنبه 28 مردادماه سال 1394 14:31
خیلی چیزا هست توی زندگی که فقط باید تجربه ش کنی تا بفهمیش. باید ببینیش تا درکش کنی. قبل اینکه ببینیش، هر چقدر هم توضیح در موردش بشنوی و تصورش کنی، نمیتونه جای یه لحظه دیدن و تجربه شخصی رو بگیره. بعضی چیزها اصلا توضیح دادنی و توصیف شدنی نیستن. درباره مزه شیرین قند، هر چقدر هم برامون توضیح بدن درکش نمیکنیم تا وقتی که...
-
اخلاق در یک کلام...
دوشنبه 19 مردادماه سال 1394 09:36
سازمان یونسکو یه تحقیق جالبی انجام داده درباره نکات مشترک بین ادیان و اعتقادات مردم دنیا. نکاتی که تقریبن بین همه ادیان و اعتقادات مشترکه و ربطی به دین و آیین خاصی نداره. اولین و مهمترین نکته اشتراکی بین ادیان میدونید چیه؟ نکته ای که شاید بشه کل اخلاقیات رو در اون نکته خلاصه کرد. "هر چه برای خود نمیپسندی برای...
-
یا صد یا صفر.....
پنجشنبه 8 مردادماه سال 1394 11:50
ما آدما یا صدیم یا صفر. وقتی میبینیم خونه مون به هم ریخته است، میگیم حالا که به هم ریخته است؛ دیگه اصلن مراعات نمیکنیم و باز به هم میریزیم میگیم بعدا یه دفعه ای تر و تمیزش میکنیم. وقتی لباسمون کثیف میشه، دیگه مراعات نمیکنیم و کثیف ترش میکنیم. پیش خودمون نمیگیم درسته که کثیف و به هم ریخته است، ولی من از همین الان...
-
نشانه ها....
چهارشنبه 31 تیرماه سال 1394 10:03
نشانه ها... خیلی وقتها، تنها چیزی که نمیگذاشت امید در دلم بمیرد، همین نشانه ها بودند. نگاه کردن یه برنامه تلویزیونی درباره چیزی که مدتهاست داری بهش فکر میکنی، یک تلفن غیر منتظره از یک دوست، شنیدن نا خودآگاه مکالمه دو نفر، خواندن پیامی در اینترنت و خیلی چیزهای دیگر. گاهی این نشانه ها آنقدر آرامم میکند که حس میکنم هیچ...
-
بلد نیستیم...
دوشنبه 29 تیرماه سال 1394 08:54
ما خیلی چیزها را بلد نیستیم. خیلی چیزها را یادمان نداده اند. بلد نیستیم چطور تنهاییمان را پر کنیم و برای خود دوست پیدا کنیم. این را میشود از هزاران هزار رابطه خارج از چهارچوب فهمید. بلد نیستیم چطور خوشحالی کنیم. این را میشود از ساعتهای بعد از اعلام توافق و بعد از راه یابی ایران به جام جهانی از خیابانهای شهر، فهمید....
-
آدمهای دوست داشتنی
دوشنبه 22 تیرماه سال 1394 10:34
هه آدمها هم خصلتهای خوب دارند و هم خصلتهای بد. هیچ آدمی هم از این امر مستثنی نیست. ولی بعضی آدمها، انقدر دوست داشتنی اند که انگار، باعث ظهور فقط خصلتهای خوب طرف مقابلشان میشوند. انگار خصلتهای بد آدمها، در برابر این انسانهای دوست داشتنی، خاموش و ساکت میشود. نمیدانم چه حکایتی است. ولی همه ما حتمن از این جور آدمها دور و...
-
قدر...
سهشنبه 16 تیرماه سال 1394 14:25
قدر...شب قدر....شب اندازه ها شب قدر شب اندازه هاست. شب اندازه گیریها. شب اینکه بنشینیم با خودمان دودوتا چهارتا کنیم ببینیم قدر خودمان چقدر است. قدر خودمان را کشف کنیم. چه چیزهایی در زندگیمان وجود دارند که به قدر ما نمیخورند؟ چه چیزهایی در زندگیمان، از قدر ما بیشتر است و به قولی، از سرمان هم زیاد است؟ چه کسانی در...
-
طعم تلخ دوست داشتن...
یکشنبه 14 تیرماه سال 1394 15:20
دوست داشتن با طعم ترحم و ترس.... از همه چیز این دنیا تلخ تره... خیلی تلخ... سین-ب تهران
-
دفترچه خاطرات...
دوشنبه 8 تیرماه سال 1394 10:10
شاید طبیعی نباشه، ولی هر چی سنم بیشتر میشه، داراییهام برام ارزشمند تر میشن. خونواده ام، دوستام .... و البته خاطره هام. به خاطر همین یه چند وقتیه شروع کردم و خاطرات روزانه مو مینویسم. با اینکه هیچ وقت از این کار خوشم نمیومده، ولی فکر میکنم تنها راه حفظ روزها، دقیقه ها و ثانیه های زندگیم، همین نوشتن هاست. دارم همه سعیمو...
-
تهوع ذهنی...
شنبه 30 خردادماه سال 1394 15:38
چقدر از شعار بدم میاد. هر کسی رو میبینی داره شعار میده. ولی در عمل، خیلی کم پیدا میشن آدمایی که پای حرفاشون بمونن. دوس دارم دایره اعتقاداتمو کوچیک کنم. ولی به همون کوچیک، عمل کنم. تهوع میگیرم از این همه حرف بی عمل. دوس دارم روی هر چی شعار بی عمله، بالا بیارم.
-
کار سختیه؟
چهارشنبه 27 خردادماه سال 1394 13:46
چقدر ساده درباره دیگرون قضاوت میکنیم. بدون اینکه چیزی از زندگیشون بدونیم یا حتی یک درصد سعی کنیم اول خودمونو قبلش، بذاریم جای طرف؛ بعد شروع کنیم به قی کردن تخیلات و افکارمون درباره اون. چقدر آدمها بعضی موقعا بی انصاف میشن. چقدر دلها توی این بی انصافیها شکسته میشه. واقعن سخته وقتی دیگرون از ما توقع کمکی ندارن، حد اقل...
-
مرد...
یکشنبه 24 خردادماه سال 1394 11:07
ﻫــﯿﭻ ﮐﺎﺭ ِ ﺳــﺎﺩﻩ ﺍﯼ ﻧﯿــﺴﺖﻣــﺮﺩ ﺑﺎﺷﯽ ﻭ ﺗﻤــﺎﻡ ِ ﺩﻝ ﻧــﮕﺮﺍﻧﯽ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍﭘﺸــﺖِ ﯾﮏ ﻟﺒــﺨﻨﺪ ﻇﺎﻫــﺮﯼ ﭘﻨﻬــﺎﻥ ﻣﯽ ﮐﻨــﯽ ﻭﻗﺘــﯽ ﺑﻐــﺾِ ﺟﺎﻣــﺎﻧﺪﻩ ﯼ ﺑﯿﺦِ ﮔﻠـﻮ ﯾﺖ ﺭﺍ ﺑﺎﯾﺪ ﻗــﻮﺭﺕ ﺩﻫﯽﺗﺎ ﻣــﺒﺎﺩﺍ ﺯﯾﺮ ﺳﺌــﻮﺍﻝ ﺭﻭﺩ . . . ﻣـــﺮﺩﺍﻧﮕﯿﺖ ! ﻣـــﯽ ﺩﺍﻧﯽ ... !؟ ﻣـــﺮﺩﻫﺎ ﮔﺎﻫﯽ ﺑﻐﺾ ﻫـــﺎﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺳﮑـــﻮﺕ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﮔﺎﻫــﯽ ﺩﻭﺩ ﮔﺎﻫـــﯽ ﻫﻢ ﺭﻭ ﺑــﺮ...
-
سبکبار...
چهارشنبه 20 خردادماه سال 1394 08:10
چند وقت پیش وقتی داشتم شامپو میزدم به این فکر کردم که اگه شامپویی که میزنم به سرم خیلی کم باشه آیا باز هم کف میکنه؟ واسه همین یه خورده شامپو مالیدم به سرم و دیدم کف کرد و خوب تمیز کرد. بعدش به این فکر کردم که چرا تا به حال انقدر شامپو میزدم به سرم. بعدش به این فکر کردم که توی زندگیهامون چقدر از همین چیزها وجود داره که...
-
بی تو امکان دارد؟
سهشنبه 12 خردادماه سال 1394 09:15
-
آدمها و من...
سهشنبه 5 خردادماه سال 1394 09:18
آدما نسبت به قبل، خیلی دو رو شدن. جلوت یه جور حرف میزنن و رفتار میکنن. پشت سرت یه جور دیگه. گاهی وقتا دلت، یه دنیا از عزیزترین کسای زندگیت میگیره. پیش خودت فکر میکنی که واقعن حق من، این حرفا و این رفتاراست؟ اون موقع است که گیج میشی و رابطه منطقی بین عملها و عکس العملها برات نا مشخص میشن. هر چی فکر میکنی، نمیفهمی منطق...
-
پراکنده گوییهای آگاهانه....
یکشنبه 27 اردیبهشتماه سال 1394 10:16
یه جایی میخوندم نوشته بود بعضیهای هشتاد ساله شونه، ولی هشتاد سال زندگی نکردن. بلکه یک روز رو هشتاد سال تکرار کردن. وقتی به گذشته خودم نگاه میکنم، به غیر از چند تا خاطره مبهم چیز زیادی یادم نمیاد. انگار نه انگار یه روزی، برام اتفاق افتادن. انگار نه انگار یه روزی درگیرشون بودم. انگار داستانی بودن که خوندمشون، یا خوابی...
-
حرف حساب...
دوشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1394 14:51
اعصاب چیست؟ چیزیست که هیچکس ندارد ولی توقع دارند که تو حتما داشته باشی. توقع چیست؟چیزی است که همه دارند و تو نباید داشته باشی...