ایام وبلاگ نویسی من هم مثل اینکه داره به سر میاد.. علیرغم دلبستگی....
دستورالعمل ها و برنامه ها خیلی خیلی چیزای خوب و مفیدی ان.
مثلا وقتی که از لحاظ روحی نرمال و طبیعی هستی، یه دستورالعمل مینویسی برای لحظه هایی که خیلی غمگین و افسرده ای. بعدش موقعایی که خیلی غمگین و افسرده میشی، به این دستورالعمل رجوع میکنی و طبق اون عمل میکنی.
نکته مهم اینه که وقتی که غمگین و افسرده ای، به خاطر اینکه خیلی درگیر احساساتت شدی، ذهنت درست کار نمیکنه و نمیتونی برای همون لحظه ت تصمیم درستی بگیری. ولی اگه سعی کنی تا اونجا که ممکنه، طبق دستورالعمل از پیش نوشته شده خودت حرکت و رفتار کنی، حالت بهتر و بهتر میشه. ولی اگه دستورالعملی نباشه که طبق اون بخوای رفتار کنی و عکس العمل نشون بدی، ممکنه روزها و یا حتی ماهها، اسیر حال بدت بشی و نتونی خودتو نجات بدی.
پس به نظرم، آدم باید حالتهای بحرانی زندگیشو پیش بینی کنه و برای هر کدوم یه دستورالعمل واقع بینانه داشته باشه.
شاید وقتی اون لحظه های بحرانی زندگیت برات پیش بیاد، به خاطر بی حوصلگی و غم و ناراحتی و خشم، نتونی همه اون دستورالعمل رو کامل انجام بدی، ولی حتی اگه بیست درصدش رو هم بتونی انجام بدی، میتونی خودت رو نجات بدی و حال خودت رو بهتر کنی.
دستورالعمل ها، مثل کدهای زندگی می مونن. باید تا اونجا که میشه بهشون پایبند بود...