روزهای زندگی

روزهای زندگی

زندگیم را دوست دارم
روزهای زندگی

روزهای زندگی

زندگیم را دوست دارم

آغوش...

دلم آغوش میخواهد. آغوشی با بوی تو...

چرخه منفی

روزهایی که غمگینی، بیشتر ار روزای دیگه به شادی نیاز داری...

روزهایی که تنهایی، بیشتر از روزهای دیگه به یه همدم احتیاج داری...

روزهایی که نا امیدی، بیشتر ار روزای دیگه به امید احتیاج داری...

روزهایی که حوصله انجام هیچ کاری رو نداری، بیشتر ار روزای دیگه به انجام یه کار مفید نیاز داری...

روزهایی که لبخند به لبت نمیاد، بیشتر ار روزای دیگه به خندیدن احتیاج داری...

روزهایی که شدیدن جای خالی یه چیز خوب رو توی زندگیت احساس میکنی، بیشتر ار روزای دیگه به اون چیز احتیاج داری...

ولی غالبن ماها بر عکسیم.

روزهایی که غمگینیم، میشینیم تا غمگینتر بشیم، روزهایی که تنهاییم، با هیچ کس حرف نمیزنیم تا تنها تر بشیم، روزهایی که نا امیدیم، انقدر فکرای بد میکنیم تا نا امید تر میشیم، روزهای بی حوصلگیمون، انقدر میشینیم و بِر و بِر در و دیوارو نگاه میکنیم تا بی حوصله تر و بی انگیزه تر میشیم و این چرخه های منفی، همینجوری ادامه پیدا میکنه و میکنه و میکنه...




چندخصلت زیبا برای زندگی بهتر...

توانایی مجبور کردن خودتون به انجام کاری که باید انجام شود، صرف نظر از اینکه آن کار را دوست داشته باشید یا نه.

توانایی به تأخیر انداختن و قربانی کردن لذت های کوتاه مدت، به امید کسب لذتهای بلند مدت. توانایی خوردن شام و بعد از آن، دسر.

توانایی انجام کارهای لازمی که بقیه مردم از انجام آن طفره میروند؛ بلکه تبدیل آن کارها به عادت منظم.

توانایی فکر کردن بر روی مشکلات و مسایل به صورت منظم. بهترین شرایط فکر کردن سی الی شصت دقیقه در جایی ساکت با همراه داشتن خودکار و چند ورق.

توانایی تعیین اهداف و اولویت بندی آنها.

توانایی تشخیص کارهای مهم بر اساس قانون 20-80. تقریبا 80 درصد از نتایج موفقیت شما با انجام 20% از فعالیتها حاصل میشود. آن فعالیتها، فعالیتهای حیاتی هستند.

توانایی مجبور کردن خود به انجام کارهای لازم، با غلبه به ترس ها، به جای اجتناب از آنها. بزرگترین مانع انجام کارها، ترس از شکست است.

توانایی تغییر مسیر زندگی به سمت سالم زیستن. با انجام دستور العمل "کمتر بخور و بیشتر تحرک داشته باش".

توانایی تغییر رویه زندگی از "خرج کردن بیشتر" به "پس انداز کردن بیشتر". بیشتر تبلیغات ما را به سمت خرید و مصرف بیشتر سوق میدهند. در حالی که موفقیت مالی با پس انداز بیشتر حاصل میشود.

توانایی به تعویق انداختن خرید ها، حتی خرید های ضروری به مدت چند وقت.

توانایی خرید کردن به صورت نقدی، و نه اعتباری. وقتی خریدها نقدی باشند، بیشتر ملموس و درد آورند.

توانایی ایجاد اشتهار به سخت کوشی و زیاد کار کردن.وقتتان را هدر ندهید. با تمام قدرت کاری که باید بکنید را انجام دهید.

توانایی داشتن برنامه ای منظم برای بهبود سطح آگاهی و دانایی خود در حوزه شخصی، اخلاقی، کاری و زندگی.

توانایی مقاومت در برابر تنبلی های بین کار و دلسردی های موقتی. تا کاری را صد در صد انجام نداده اید، متوقف نشوید.






اصل سی و یکم

تمام اصل‌های حقوق بشر را خواندم و جای یک اصل را خالی یافتم
و اصل دیگری را به آن افزودم
عزیز من
اصل سی و یکم:

هرانسانی حق دارد هر کسی را که میخواهد دوست داشته باشد.


پابلو نرودا


سن آدم...

وقتی سن آدم یه خورده زیاد میشه، خیلی از شعارها و پندهایی که قبلا شنیده بود، خودش به عینه توی زندگیش میبینه و درک میکنه.

سن آدم که یه خورده زیاد میشه، خیلی از دغدغه های زندگی براش یه جورایی مثل بازی میشه. یه بازی بی ارزش و گذرا.

سن آدم که یه خورده زیاد میشه، یاد میگیره همه چیز این دنیا، برنده شدن نیست. گاهی باید از قصد بازنده بشی.

سن آدم که یه خورده زیاد میشه، میفهمه نه! انگار بعضی وقتا واقعن این دنیا همچین بی حساب و کتاب هم نیست.

سن آدم که زیاد میشه، میفهمه که چقدر سرعت زندگیش داره زیاد میشه. انگار واقعن شتاب زندگی با زیاد شدن سنش، زیاد و زیاد تر میشه.

سن آدم که زیاد میشه، رفتن خیلیا رو به چشم میبینه. دیگه رفتن و نبودن براش از یه چیز عجیب و غیر قابل قبول تبدیل میشه به یه چیز دم دستی و نزدیک.

سن آدم که زیاد میشه، دلخوشیهاش کوچیکتر و دم دستی تر میشن. سعی میکنه خودشو با همین چیزای کوچیک دور و برش شاد . خوشحال کنه.

سن آدم که زیاد میشه، یاد میگیره دل آدمای دیگه اونقدر ها هم که فک میکرده تاریک نیست، همونطور که اونقدرها هم که فکر میکرده روشن نبوده.

سن آدم که زیاد میشه دنیا یه رنگ دیگه میشه، صداها یه جور دیگه میشه. در کل زندگی یه رنگ و بوی دیگه ای میگیره. نه بهتر و نه بدتر از قبل. فقط متفاوت تر و واقعی تر از قبل.

سن آدم که زیاد میشه، دیگه همه چیز طبیعی تر و عادی تر میشه. آدم کمتر ذوق زده یا سورپرایز میشه. کمتر ناراحت میشه. کمتر عصبانی میشه. کمتر تغییر میکنه. انگار دیگه کشش خیلی چیزا رو نداره. چه بد و چه خوب حتی...