روزهای زندگی

روزهای زندگی

زندگیم را دوست دارم
روزهای زندگی

روزهای زندگی

زندگیم را دوست دارم

جدی بگیر

چرا ایرانیا همیشه همه چیو به شوخی میگیرن. همه شون رو نمیگما. ولی خیلیهامون همینجوری ایم. همه چیو شوخی میگیریم و با مسخره بازی میگذرونیم. همیشه یه اثری از سر سری انجام دادن کارا و جدی نگرفتن کارا توی وجودمون هست. کلا شادیم. خیلی اخلاق بدیه به خدا. آدم رو بی هیچ جا نمیرسونه. بابا توی همه چیز که نباید شوخی و مسخره بازی در آورد. اگه کسی به جایی رسیده، با تمرکز و انجام دادن کار به نحو احسن رسیده. نه با دلقک بازی و مسخره بازی...

آزادی

یه قفس پرنده آورده بود خونه. یه کم نگاش کردم بدجوری دلم گرفت. گفتم آزادش کن بره یا ببرش، اینجا نباشه. اونموقع دوباره فهمیدم چقدر آزادی رو دوست دارم.

مقصر

یه زلزله اومد و همه چیزو نابود کرد. 

 

اینجوریم میشه که یه اتفاق بدی بیوفته و هیچ کس مقصر نباشه، حتی من. حتی زلزله...

نقطه عطف...

زمان که میگذره، آدم دلبسته همون خاطراتی میشه که خودش ساخته شون. همیشه میگن خداحافظی سخته. ولی من میگم دوباره خداحافظی کردن خیلی سخت تره. این که از کسی خدا حافظی کنی، ولی دست روزگار دوباره اون رو سر راهت قرار بده. اونی که میدونی قرار نیست برات بمونه. میدونی قراره باز، ازش خداحافظی کنی. زود زود...

سلامتی همه دوستایی که وقتی حال و روز من رو دیدن، بی تفاوت رد نشدن و دستی تکون دادن. سلامتی همه رفقایی که مشغله های زیاد زندگی خودشون، اونا رو از حال و احوالپرسی از رفیقاشون باز نداشته. سلامتی همه عقابهایی که به حرمت پرنده های توی قفس، اوج نمیگیرن.

برام دعا کنید. بیشتر از همیشه. احساس میکنم نقطه عطف زندگیم داره از راه میرسه. امیدوارم به سمت درست هدایت بشه....