روزهای زندگی

روزهای زندگی

زندگیم را دوست دارم
روزهای زندگی

روزهای زندگی

زندگیم را دوست دارم

زندگی ات را دوست بدار...

زندگی ات را دوست بدار.

با تمام سختی هایش.

با تمام نا ملایمتی هایش.

با تمام رنج ها و دردسرهایش.

با تمام ظلم ها و بی عدالتی هایش.

با تمام تلاش کردن ها و نرسیدن هایش.

با تمام نامردی ها و کثیف بازی هایش.

با تمام دروغ ها و خیانت هایش.

با تمام فریب ها و دورویی هایش.

با تمام زشتی ها و پلیدی هایش.

با تمام زخمها و نمکهایش.

با تمام نا امیدی ها و فقدان هایش.

با تمام تمام شدن ها و رفتن هایش.

با تمام دلهره ها و گیجی هایش.

همین که یکی که باید باشد هست، زندگی ات خوب است.

همین که کسانی که باید باشند هستند، زندگی ات زندگی کردنی میشود...

زندگی ات را دوست بدار.



:(

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

خستگی

خستگی...

امونمو بریده...



دروازه ای به بهشت...

بعضی موقعها میدونیم حال یکی بده، ولی خبری ازش نمیگیریم. بعضی وقتا میدونیم یکی داره با مشکلات و غم و غصه هاش عجیب و عاجزونه میجنگه و دست و پا میزنه، ولی سراغی نمیگیریم ازش. بعضی وقتا میدونیم روزگار چه جوری داره یکی از اطرافیانمون رو پرت میکنه این ور و اونور و له و لورده و خونی مالی میکنه، ولی یه زنگ هم بهش نمیزنیم. نه به خاطر اینکه برامون مهم نیست. بلکه به چند دلیل. یکی اینکه ممکنه مطمئن باشیم نتونیم کاری براش بکنیم و به همین خاطر نخوایم با مجبور کردن اون فرد به گفتن درد و رنجاش، دردشو بدتر از این بکنیم. یه دلیل دیگه اینه که انقدر خودمون غصه و غم داریم که دیگه توانی برای شنیدن درد و غمهای عزیزانمون نداریم و به خاطر اینکه از خودمون و آرامش ذهنی خودمون محافظت کنیم و حال خودمون بدتر نشه، حاضر نیستیم درد و غصه های عزیزمون رو بشنویم و یه جورایی خودمون رو میزنیم به نشنیدن و بیخیالی و ....
ولی بخدا اگه هر کسی که مشکل و درد و رنج داشت، مطمئن از این بود که کلی آدم دور و برشن که حداقل با درد و غمش غمگین میشن و با خوشحالیش خوشحال میشن، اگه مطمئن بود توی این دنیای کثیف و پَست و آشغال، تنها نیست و یه عالمه آدم دور و برش هستن حتی اگه نتونن کاری براش کنن، هیچ وقت این همه مشکلات روانی و احساسی برای آدما به وجود نمیومد.
مهم نیست ما آدما چقدر میتونیم مشکلات و درد و غصه همدیگه رو حل و فصل کنیم. مهم اینه که کنار هم باشیم. خودمون رو نزنیم به کری و کوری و نفهمی تا خودمون راحتتر باشیم و دغدغه کمتری داشته باشیم. ما آدما در برابر همدیگه مسئولیم. در برابر عزیزانمون مسئولیم. بخدا آدما توی موقعیت های سخت و بدی که دارن، چشم انتظار دلجویی و احوالپرسی اطرافیانشون هستن. بخدا حتی یه اس ام اس و یا زنگ کوچیک، گاهی میتونه یه نعمت ناگهانی باشه برای اون فرد. یه دروازه به شادی و خوشحالی. یه دروازه به بهشت.
کاش خودمون رو اینهمه از عزیزانمون دریغ نمیکردیم و همیشه دور و بر عزیزانمون میموندیم و همیشه یه کم، فقط یه کم، مهربونتر بودیم.