روزهای زندگی

روزهای زندگی

زندگیم را دوست دارم
روزهای زندگی

روزهای زندگی

زندگیم را دوست دارم

زندانبان

جادویش کرده ای. زندانی اش کرده ای. در یک اتاق تنگ و تاریک. بدون هیچ هوایی. حتی بعضی وقتها یادت میرود غذای روزانه اش را هم بدهی. اینها به کنار. همه اینها را تحمل میکند. ولی حتی گاهی وقتها یادت میرود  یک زندانی در گوشه زندان، منتظر توجه زندان بان است. میروی و مدتها خبری از تو نمیشود. شکایت هم که میکند در را میگشایی. میگویی: "غر میزنی؟ من همینم. نمیخواهی؟ به سلامت!"

ولی مگر او میتواند برود؟ بیا و مردانگی کن. لا اقل زندانبان خوبی باش!

بیچاره دلم!



1.   مرغ دل را که به صد حیله گرفتار کنند        در شگفتم که چرا این همه آزار کنند!

2.   من از آن روز که دربند تو ام، آزادم.

3.   من به خود نامدم اینجا که به خود باز روم.

4.   امروز که محتاج توام...

5.   منظور خاصی از نوشتن این متن ندارم.

نظرات 21 + ارسال نظر
مهندس هویج جمعه 1 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 19:11 http://havijoo.blogsky.com/

زندانی کردن هر چیز از وجود خود آدم بدترین کاره..
دارم یاد میگیرم سرباز.. وقتشه یکم آدم شم..
2 روزش رو خوب پیش رفتم...

برات ارزوی موفقیت دارم

گندم جمعه 1 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 19:46

بیچاره دلم
بیچاره زندانبان حتی

چرا بیچاره زندانبان؟

touska شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 00:01

پروبال ما بریدندودرقفس گشودند
چه رها چه بسته مرغی که پرش بریده باشد
منم ازنوشتن این منظوری نداشتم

قشنگ بود عزیزم

touska شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 00:02

این رفیقوت هنوزبهت رمزنداد؟

کدوم رفیقمون؟

هستی شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 01:00 http://www.ha3tii.blogfa.com

اس ـآرت ....
نه ...... اصلن دوسش ندآرم .

فک نکنم کسی باشه که دوست داشته باشه
ولی بعضی وقتا بعضی چیزا نا گزیره

گل بارون شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 17:42

خیلی قشنگ بود بیچاره دل ما آدمها که زندانبانش خودمونیم.

زندانبان دل، کسیه که دلمون پیششون گیر کرده...

touska شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 22:42

گفتی منتظری رفیقت رمز بده !!!برای تایید نظرات!!!یادت نمیاد؟!!...

آها...چرا داد....
ولی اینجوری مگه بده؟

touska شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 22:58

عشق یعنی انقدر اختیار بدی که بتونه نابودت کنه ولی انقدر اعتماد کنی که اینکار رو نمیکنه واین میشه اسارت شیرین دل...

آره... اعتماد...
دلم یه اعتماد ساده میخواد...

گل بارون یکشنبه 3 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 00:09

نه خودمون زندانبانشیم چون فقط بعضیارو توش راه میدیم وبعضیارونه, بعضیا رو راحت بیرون میکنیم اونایى که نبایدبرن ولى درعوض اونیو که ارزشش ونداره باصدها نیرنگ نگهش میداریم.

اینجوری هم میشه نیگا کرد...
اگه اختیار دل رو بدیم دست خودش، بهتره...

مهندس هویج یکشنبه 3 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 01:28 http://havijoo.blogsky.com/

پست جدید کو ؟
توقعات رو بالا بردی دیگه

ممنونم که مرتب سر میزنی.
حتمن...

سروش زندگی یکشنبه 3 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 01:31

اون موقع که تنها بودم وقتی و می گم که عاشق نبودم البته ازدواج کرده بودم دلم خیلی از تنهائی می گرفت زندانش کالبد خودم بود ولی حالا زندانبانش مهربانه خیلی تغذیه می کندش گردش وهوا خوری هم زیاد می بردش تو هم سعی کن زندان بانت عاشقت باشه نه قاتلت یا دشمنت

خوشحالم که از زندانبانت راضی هستی...

سروش زندگی یکشنبه 3 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 01:42 http://www.blogsky.com/soroshezendegi

وبت کلا خیلی خوبه ازگشتن توش لذت می برم

ممنونم...لطف داری عزیزم

دل نوشته یکشنبه 3 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 08:21 http://fun-thing.blogsky.com

بیچاره دلش

آخییییییییی

دچار یعنی عاشق...
و فکر کن که چه تنهاست، اگر که ماهی کوچک
دچار آبی دریای بیکران باشد...
ممنونم

سراب بیابان یکشنبه 3 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 10:57 htthttp://sarab-biaban.blogsky.com/p://

زندانی ......چه کلمه سنگینی!!!!!!
زندانبان.......دلم نمی خواد چه از نوع خوبش و چه بدش داشته باشم ...........متنفرم از......
نمی دونم چرا؟؟؟؟؟ولی از خوندن پستت حالم بد شد .دلم خیلی گرفت .[:S035:
امیدوارم بی منظور نوشته باشی .

عزیزم....
بعضی وقتا یه چیزایی به ذهن آدم میاد مینویسه.
جدی نگیر....

30ساله3ساله یکشنبه 3 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 20:26

شلام عمو اجازه می دی منم نظر بزارم برات

بفرما....خوشحال میشم...

30ساله3ساله یکشنبه 3 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 20:29

شلام عمو اجازه می دی برات نظر بزارم

بله عرض کردم خوشحال میشم...

چکاوک سه‌شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 20:26 http://yazdan-paki1.blogsky.com/

مثل این که یاد گرفتید 1 2 3 4 5 بذاری
از کی ؟اونوخ؟

دیگه به هر حال منم باید یاد بگیرم دیگه

نون سین ی میم چهارشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 23:10

اسارت...

هنگامه یکشنبه 10 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 15:46

خیلی معلومه ک منظور خاصی نداری از این نوشته ات

پ ن پ
منظور خاصی دارم پس؟

هنگامه یکشنبه 10 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 15:47

هنوز داغی خبر نداری ک عاشقی باااااااور کن

کی؟ من؟ وا!

باران دوشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 07:10 http://baran-79.blogsky.com

بیا توسایت منم
سایتت جالب و دیدنی بود عسلم

حتمن...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد