روزهای زندگی

روزهای زندگی

زندگیم را دوست دارم
روزهای زندگی

روزهای زندگی

زندگیم را دوست دارم

الخیر فیما وقع...

دیشب گوشیم رو دزدیدن.

خیلی دوسش داشتم. نه به خاطر خود گوشی. به خاطر شماره هایی که توش save کرده بودم. آهنگا و سخنرانیهایی که گلچین کرده بودم. چیزایی که توش ذخیره کرده بودم و مهمتر از همه، خاطره هایی که باهاش داشتم.

شاید این اتفاق، به خاطر نفرینی بود که دیشب کردم. برای یه نفری که برام عزیز هم بود، بد خواستم. همین بد به خودم برگشت. البته شاید هم این حرف خیلی مسخره به نظر بیاد و اصلن هیچ ربطی به اون موضوع نداشته باشه. ولی امروز صبح که بیدار شدم، از ته دلم براش آرزوی خوبی و شادی و موفقیت کردم. آرزو کردم همیشه توی خوشیها و لذتهای زندگیش غرق باشه. نه به خاطر اینکه دیگه بلایی سرم نیاد. به خاطر اینکه همیشه یادم باشه حتی اگه یه ثانیه هم با یه نفر خوش بودم، به خاطر همون یه ثانیه و به حرمت اون حس قشنگی که بهم داده و به حرمت دوستی و دوست داشتن، هیچ وقت براش بد نخوام و همه بدیهایی که بهم کرده، به حرمت لحظه های خوب با هم بودنمون، ببخشم و بیخیال بشم.

از اون دزدا هم به نوبه خودم گذشتم.

از همه کسایی که تا به حال نبخشیده بودم، گذشتم. از هیچ کس هیچ کینه ای به دل ندارم و امیدوارم همه کسایی که رنجوندمشون، از من بگذرن...

نظرات 13 + ارسال نظر
گندم شنبه 29 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 10:23

گوشیتو دزدیدن!!!!!!!!!!!!!
کی؟دیشب که چیزی بهم نگفتی!
منم گوشیتو خیلی دوست داشتم
چقدر خونسردی
گوشیتو دزدیدن اونوقت از این پستا میزاری!من اگه بودما.....
ولی خوبه که بخشیدی چون اولین کسی که از این بخشش سود میبره خودت هستی با ارامشی که به دست میاری

آره دزدیدن. داشتم دوچرخه سواری میکردم که یه موتوری اومد ساعت پرسید و حواسم رفت به ساعت که ترکش گوشیمو از جیبم کشید بیرون و در رفتن.
ممنونم از کامنت گلم.

هستی شنبه 29 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 12:56 http://www.ha3tii.blogfa.com

خیلی عـآلیهـ ..................

اینکه گوشیمو دزدیدن؟
D:

آناهیتا شنبه 29 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 13:27 http://chiara.blogsky.com

چقدر قشنگ.. :)

آدم وقتی خودشو از بدخواهی خالی می کنه کلی سبک و آروم میشه.

دفه ی دیگه حتمن هرچندوقت یه بار یه بکاپ از گوشی بگیرید..
از دست دادن بعضی چیزا که خاطره بهشون سنجاق شده خیلی تلخه

آره...حتمن این کارو میکنم....
ممنونم از کامنتت

دونده طوفانی شنبه 29 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 17:15

چه بد!! گم شدن یادگاری ها واقعا ناراحت کننده است


چقدر قشنگ و بزرگوارانه حلال کردین.... :)

آرخ. از دست دادن یادگاریها خیلی سخته...

چکاوک یکشنبه 30 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 00:53 http://yazdan-paki1.blogsky.com/

تسلیت
چه حس خوبی داری سرباز
تبریک میگم

تارا یکشنبه 30 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 01:15

من که از خدامه یه نفر لطف کنه و گوشیم رو بدزده.آخه میدونی این طوری بهترش رو برام میخرن.اگه خودم بلایی سر گوشیم بیارم برام جدید نمیخرن ولی اگه یکی لطف کنه و گوشیم رو بدزده اونوقت شاید یکی برام بخرن.

خب یه کاری کنیم. من که دنبال گوشیم. تو دنبال از دست دادنش. یه جا قرار بذاریم من بیام گوشیتو بدزدم. خوبه؟ هم تو به خواسته ات میرسی هم من...
خب کی کجا بیام؟
D:

رویای تنها یکشنبه 30 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 13:41


احسنت قلب بی کینیه ومهربونت و تحسین میکنم یه جورایی
مثل خودمی آفرین خوشم اومد ایشاله همیشه خوش و موفق
باشی

ممنونم از حضورت...

touska یکشنبه 30 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 14:05

وای چه دریادل!!!چقدردلم میخوادهمه کسایی که بهم بدی کردن روببخشم وبدیهای خودم بخشیده شم ولی خداییش جفتش سخته

ممنونم از نظر لطفت...

تارا یکشنبه 30 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 20:42

خوب بیا یه کاری کنیم.تو گوشیه منو بخر!آخه مجانی که نمیشه.سر من نباید کلاه بره.این جوری هم یه پولی دستم میاد هم به مامانم میگم گوشیم رو دزدیدن تا یه گوشیه بهتر برام بخره.با یه تیر دو نشون!خوب حالا گوشیه منو میخری؟

آره. چی هست گوشیت؟

مهندس هویج چهارشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 13:01 http://havijoo.blogsky.com/

داستان کارما...
قانون دنیا همینه، قانونی که خیلیا چیزی ازش نمیدونن.
و ما همیشه دیگران و تمام خوب بودن هاشون رو با یک بدی فراموش میکنیم و دیگه فقط همون بدی رو می بینیم...
کاش همه مثل تو بودن

ممنونم از نظرت ....

Hossein دوشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 14:24

some time the people lose they favorite things but they catch something more important
composure

It's the way God manages everything...
happy to see you here...

زری پنج‌شنبه 23 آبان‌ماه سال 1392 ساعت 23:57

لینکت کردما

ممنونم. منم همینطور

برشا چهارشنبه 20 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 11:04 http://www.beresha-n.blogfa.com

خیلی حسِ بدی داره گم شدن گوشی!

تجربشو ندارم ولی میتونم تصور کنم چقد سخته..

دقیقا همینجوره...کاش ادم بتونه تو سختترین شرایطم نفرین از
دهنش خارج نشه!مخصوصا برای کسی که عزیزه براش..

امیدوارم دیگه ازین اتفاقا نیفته.

منم امیدوارم برای هیچ کس این اتفاق نیفته

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد