ذهن خیانتکار

بعضی وقتا آدما یه دنیای غیر واقعی توی ذهنشون میسازن. بدون اینکه سعی کنن، خیلی از واقعیت ها از چشمشون دور میمونه. ذهن آدم برای اینکه آدم راحتتر باشه، بعضی وقتا آدم رو فریب میده و دنیای غیر واقعی رو اونچنان واقعی و طبیعی نشون میده که آدم اصلن یادش میره که یه حقیقتی هم وجود داشته. ذهن، بعضی واقعیت ها رو چنان ماهرانه و فریبکارانه از زندگی آدم مخفی میکنه که اگه چهار چشمی مواظب نباشی، یه موقع به خودت میای و میبینی چه واقعیتهای بزرگی از زندگیت نادیده گرفته شدن و تو فقط نمیدیدیشون، اونها همونجا بودن و بی توجهی به اون واقعیتها، هر روز سلامت زندگیت رو بیشتر و بیشتر در معرض خطر قرار داده و ذهن تو، خیانتکارانه، یه کاری کرده که نتونی اون واقعیت ها رو ببینی و اساس زندگیت رو بر مبنای اون واقعیتها بچینی. ذهنت یه قلمو با  رنگ و  بوم در اختیارت قرار داده و تو رو زندونی کرده توی یه اتاق بی پنجره و تو، بدون اینکه بیرون رو ببینی، داری زندگیت رو بر مبنای تعریفی که ذهنت از واقعیتها توصیف میکنه، میکشی نه بر مبنای دیدن خودت. بعضی وقتا دیدن حقیقت از پس این همه فریبکاری ذهن، خیلی مشکل میشه.  

---

پ.ن1: به چیزایی که توی زندگیتونه نگاه کنید. بعضی چیزها خیلی خیلی مهم به نظر میان و بعضی چیزا خیلی خیلی کم اهمیت. بعضیا رو خیلی خیلی دوست دارید و احساس میکنید بعضی آدما خیلی خیلی دوستتون دارن. احساس میکنید بعضیا همه زندگیتونن و احساس میکنید شما همه زندگی بعضیا هستین. این همون چیزهاییه که ذهنتون صلاح دونسته شما باورشون کنید. شاید واقعیت چیز دیگه ای باشه. شاید این دنیاییه که ذهنتون دوست داره تجربه اش کنید نه دنیای واقعی و دنیای واقعی، خیلی با این دنیای ساخته و پرداخته ذهن، فرق داره.

پ.ن2: البته شاید خیلیا اصلن دوست نداشته باشن توی دنیای واقعی زندگی کنن. شاید دنیای غیر واقعی ذهنی خودشون رو بیشتر ترجیح میدن. شاید ترجیح میدن هیچ وقت به خیانت و فریبکاری ذهنشون پی نبرن.

پ.ن3: شدیداً شدیداً توصیه اکید میکنم فیلم آسمان وانیلی (Vanilla Sky) رو ببینید. دیدن این فیلم نقطه عطف زندگی من  بود...