هر کاری رو که بخوای برای بار اول انجام بدی سخته. چه کار خوب، چه کار بد. آدم فک میکنه میخواد شاخ غول رو بشکنه. ولی بعد از یه مدت میبینه داره اون کار رو به راحتی انجام میده. مدام و مدام...
نمیدونم این خوبه یا بد. ولی بعضی وقتا دلم تنگ میشه برای موقعهایی که برای انجام خیلی کارا،دست و پام میلرزید...
من هیچ وقت دلم برای بار اولام تنگ نشده.حتی بار اولای خوب.
پست خوبی رو نوشتی. منو یاد بارهای اول زیادی انداختی...
بار اولی که سعی کردم کسی رو دوست داشته باشم..
بار اولی که رفتم مهدکودک..
بار اولی که رفتم دوم دبیرستان...
بار اولی که رفتم دانشگاه...
بار اولی که نمیدونستم چطور استادو پیچوندم...
بار اولی که داداشمو تو لباس دامادی دیدم ( چقدر عزیز بود برام)...
ممنون که خاطره های خوبمو زنده کردی رفیق...
ممنون ممنون ممنون
آره یه وقتهایی هم هست که یک کاری رو خیلی انجام دادی و واست عادی شده و دیگه دست و دلت واسش نمی لرزه... اما وقتی یک مدت طولانی ازش میگذره و باز میخوای انجامش بدی باز دست و دلت میلرزه و واست هیجان انگیزه... شاید واسه همینم باز مشتاق میشی انجامش بدی...
چقدر زود دیر می شه. خوبه گاهی سری به گذشته ها بزنیم.بخاطر همین کتمنت گذاشتم