درد را از هر طرف که بخوانی درد است. هیچگاه ماهیتش عوض نمیشود و همین درد است که سیلها بر پا میکند.
اگر درون مرد سیل بیاید و نابودش کتد، از آن سیل، چند قطره اشک بیشتر نخواهی دید. چه برسد به اینکه سیلی از چشمانش جاری ببینی. آن هنگام است که باید با خود بیندیشی مردی که اینچنین است، دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد...
دردروازهرطرف بخونی درده ولی درمان رو از اون طرف بخونی میشه نامردیعنی: حواست باشه برای درمان دردت به هردرمان نامردانه ای تن ندی رفیق
ناله راهرچندمیخواهم که پنهان برکشم/سینه میگویدکه من تنگ آمدم فریاد کن