روزهای زندگی

روزهای زندگی

زندگیم را دوست دارم
روزهای زندگی

روزهای زندگی

زندگیم را دوست دارم

مذهب

مذهب، شوخی سنگینی بود که محیط با من کرد؛ و من سالها مذهبی ماندم، بی آنکه خدای داشته باشم...



1- سهراب سپهری

2- همیشه از محرم متنفر بودم. از دیدن همسایه ی لات و دختر باز و مواد فروشمون که روز تاسوعا و عاشورا، بساط نذریشو به پا میکرد. از ساعتهایی که پشت دسته های عزاداری گیر میفتادم و حق هیچ اعتراضی هم نداشتم. از نگاههای عاقل اندر سفیه پدر و مادرم وقتی از هیئت برمیگشتن و من مشغول تماشای تلویزیون بودم. از محاسباتی که مداحا برای بخشیده شدن گناهان توی نوحه خونی هاشون انجام میدادن و من هیچ وقت هیچ کدومشو نفهمیدم. از غش کردنهای وسط سینه زنی. از مداحانی که به قول یکی از بزرگان، هیچ وقت به زن خودشون نگفتن دوستت  دارم؛ ولی به خواهر امام حسین میگن دوستت دارم و فدات بشم. از دیدن روضه خونایی که اگه زنشون از خونه بره بیرون دمار از روزگارش در میارن، ولی یه جوری زینب و زهرا میکنن انگار دارن دوست دخترشونو صدا میزنن. از  شنیدن صدای "سین...سین...سین" همراه با دوبس دوبس که شیشه های خونه مونو میلرزوند. از دیدن این همه سیاهی و تاریکی، اون هم به این مدت طولانی.

3- حسین برای من قابل احترامه. وقتی یه عالمه درباره فلسفه کاری که کرد تحقیق کردم. وقتی فهمیدم اولین فلسفه کار حسین این بود که از خونواده اش محافظت کنه و تا جایی که تونست، سعی کرد از بلا و جنگ دوری کنه. وقتی فهمیدم چقدر به خواست مردم احترام گذاشت که وقتی فهمید میخوانش، عزم سفر کرد و وقتی فهمید نمیخوانش، میخواست برگرده و بره همون جایی که بود. وقتی فهمیدم وقتی بین دو راهی پذیرش حرف نا حق و مرگ قرار گرفت، مردونه مرگ رو انتخاب کرد. حاضر نشد جوری که دوس نداره زندگی کنه. وقتی میبینم هر چیزی که از دریچه تاریخ عبور میکنه، حتمن و بدون هیچ شکی، دچار تحریف میشه و واقعه کربلا هم از این قاعده مستثنا نیست.


نظرات 15 + ارسال نظر
توسکا پنج‌شنبه 8 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 15:30

1.شکی نیست همونقدرکه بلندکردن صدای آهنگ غلطه بلندکردنه نوحه هم غلطه.
2.شکی نیست ایجادمزاحمت وترافیک توسط دسته هاودختربازی ومواد فروشی اصلاپسندیده نیست
3.شکی نیست که به تعداد آدما راه واسه شناخت ودوستی حسین وجودداره یکی مثل خانواده ات روضه...یکی کتاب خوندن....یکی سخنرانی...وهمه راهها باید محترم شمرده بشه همونطورکه نگاههای عاقل اندرسفیه والدینت واسه توعذاب آوره بایدبه کسایی که نوحه ومداحی وهییت رو انتخاب کردن بایداحترام گذاشته بشه
4.تحت هیچ شرایطی کسی نبایدبه خودش حق بده درباره روابط توخونه هیچ مداحی یاهمه مداحابدون علم قضاوت کنه حتی اگه مداحهاهمه گناههای دنیارومدتکب بشن...هرعملی بایدجداگانه حسابرسی بشه اونم توسط خدا...مادرحدقضاوت کسی نیستیم اینکه یه مداحی توخونه چه غلطی میکنه ربطی به نوحه خونیش نداره.اون جای خودش محترمه (یادمه سالهاپیش وقتی داشتم سریه مساله قضاوتت میکردم بهم گفتی یوم تبلی السرایر...من اون نوشته رو دارم وگهگاه میخونم ..خیلی بدردم خورد)
5.من اینطور فکرمیکنم قربون حسینی بشم که تونسته حتی دختربازاوموادفروشاروزیرپرچمش جمع کنه حالاکه قراره اون راننده صدابلندکنه چه خوبه بجای حمیراذکر حسین حسین یابه قول تو سین سین باشه...شرف داره...آدم عاقل باهیچ صدایی مزاحم نمیشه(اینم یه نظریه)
6.اگرروشی رونمیپسندی منصفانه نیست اونوتحقیرکنی آدماشونواحمق حساب کنی و....روش توشایدفقط بدرد خودت ورسیدن خودت به حقیقت بخوره .دیگران باراه دیگه میرسن....
7.همین که اسم حسین تو این ماه پررنگ ترمیشه وبعضیابه احترامش گناههای یازده ماهشونو تکرار نمیکنن وفقط یه ماه دست نگه میدارن خوبه دیگه...

1-موافقم.
2-موافقم.
3-فک نمیکنم من بی احترامی به کسی کرده باشم!
4-البته که ربطی به نوحه خونیش نداره. ولی منظور اصلی من ادبیات مداحا درباره ناموس ائمه بود که خیلی صمیمی میشن...
5-من اینطور فکر نمیکنم. بعضی چیزها باید ارزش و ابهت خودشو حفظ کنه و نباید به هیچ وجه با تحریفات قاطی بشه.
6-من کسی رو تحقیر نکردم و هیچ کس رو احمق ندونستم. فکر نمیکنم شما هم از چیزهایی که من ازشون تنفر دارم خوشتون بیاد. میاد؟
7-موافقم. ولی نه به هر قیمتی...

توسکا پنج‌شنبه 8 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 15:31

1.شکی نیست همونقدرکه بلندکردن صدای آهنگ غلطه بلندکردنه نوحه هم غلطه.
2.شکی نیست ایجادمزاحمت وترافیک توسط دسته هاودختربازی ومواد فروشی اصلاپسندیده نیست
3.شکی نیست که به تعداد آدما راه واسه شناخت ودوستی حسین وجودداره یکی مثل خانواده ات روضه...یکی کتاب خوندن....یکی سخنرانی...وهمه راهها باید محترم شمرده بشه همونطورکه نگاههای عاقل اندرسفیه والدینت واسه توعذاب آوره بایدبه کسایی که نوحه ومداحی وهییت رو انتخاب کردن بایداحترام گذاشته بشه
4.تحت هیچ شرایطی کسی نبایدبه خودش حق بده درباره روابط توخونه هیچ مداحی یاهمه مداحابدون علم قضاوت کنه حتی اگه مداحهاهمه گناههای دنیارومدتکب بشن...هرعملی بایدجداگانه حسابرسی بشه اونم توسط خدا...مادرحدقضاوت کسی نیستیم اینکه یه مداحی توخونه چه غلطی میکنه ربطی به نوحه خونیش نداره.اون جای خودش محترمه (یادمه سالهاپیش وقتی داشتم سریه مساله قضاوتت میکردم بهم گفتی یوم تبلی السرایر...من اون نوشته رو دارم وگهگاه میخونم ..خیلی بدردم خورد)
5.من اینطور فکرمیکنم قربون حسینی بشم که تونسته حتی دختربازاوموادفروشاروزیرپرچمش جمع کنه حالاکه قراره اون راننده صدابلندکنه چه خوبه بجای حمیراذکر حسین حسین یابه قول تو سین سین باشه...شرف داره...آدم عاقل باهیچ صدایی مزاحم نمیشه(اینم یه نظریه)
6.اگرروشی رونمیپسندی منصفانه نیست اونوتحقیرکنی آدماشونواحمق حساب کنی و....روش توشایدفقط بدرد خودت ورسیدن خودت به حقیقت بخوره .دیگران باراه دیگه میرسن....
7.همین که اسم حسین تو این ماه پررنگ ترمیشه وبعضیابه احترامش گناههای یازده ماهشونو تکرار نمیکنن وفقط یه ماه دست نگه میدارن خوبه دیگه...

توسکا پنج‌شنبه 8 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 15:35

درضمن فقط فلسفه حسین حفظ خانواده اش نبود(که بابیعت خانواده اش به طورکامل حفظ میشد)...زندگی مردانه وآزادانه ......وخییییییلی چیزای دیگه بود

خب منم نگفتم همه ی فلسفه اش این بود. ولی قطعن اینها هم بود...

توسکا پنج‌شنبه 8 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 15:48

واینکه همین روضه ها ودسته های ترافیک زا ونگاههای پدرومادرت بودکه اسم حسین روبه گوش تورسوندتاوادارت کنه بری تحقیق کنی وحسین وراه و...روبشناسی....راه درست تر بهتر بود ولی اگه اصلا همینا هم نبود.....نه من این شناخت ناقص رو ازحسین داشتم نه تو اون شتاخت کاملتو
کاش یادبگیریم وقتی یه قسمتی از چیزی رو دوست نداریم ازهمه اش متنفر نشیم...قسمت کرم خورده سیب رو بکنیم وبندازیم دور...ازبقیه اش استفاده ببریم
منم از رنگ سیاه وسیاهی اونم واسه مدت طولانی بدم میاد ولی اگه این سیاهی بتونه(که حتما میتونه)واسه مدت طولانی دلو سفیدنگه داره وجلابده...دیگه سیاهی محض نمیبینمش...

بعضی وقتا انجام دادن ناقص یه کاتری بدتر از انجام ندادن اون کاره...البته در این مورد نمیگم. کلی میگم...

توسکا پنج‌شنبه 8 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 15:59

آخرین حرفم:....همه مون باهمه اختلافا تو یه چیز مشترکیم...عشق به حسین....چه منطقی...چه کورکورانه....چه باتحقیق رو فلسفه اش چه با روضه...چه بانگاههای عاقل اندرسفیه...چه زهراجون وزینب جون گفتن مداحی که....همه حسین رو دوست داریم...بلااستثناهیچ مراسمی مثل محرم نمیتونه شیعه رواینطورجمع کنه...واینکه شیعه یه مراسمی داره که انقدرتوانایی داره همه رو جمع کنه عالیه...کاش خدامعرفت وتدبیربیشتری به همه بده تاازجنبه های منفی کم بشه به مثبتاش اضافه بشه وشناخت ومعرفت وشعورماروبالاببره نه ازحسین دورمون کنه

من هم قبول دارم این اشتراکو. وگرنه من میومدم درباره آنجلینا جولی پست مینوشتم نه حسین. درباره جمع شدن شیعیان هم موافق نیستم با نظرت. جمع شدنی ارزشمنده که نتیجه اش خوب از آب در بیاد. مثل اینکه دارویی خوبه که بتونه مریضی رو شفا بده...

توسکا جمعه 9 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 00:12

کاش توتحقیقاتت نظر" بزرگای" دیگه ای مثل بهجت ومجتهدی و...(که قبولشونم داری)رباره صرف عزاداری وگریه برحسین وهمون محاسبات بخشش وبهشت و....رومیگرفتی.....بازمیگم بزرگایی که قبول داری

حتمن همین کارو کردم و میکنم و همیشه مدیون این انسانهای بزرگوار هستم.

مینا جمعه 9 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 04:25

واقعا گفتنی ها رو گفتی حرف من هم همینه اگه واقعا حسین به خاطر چیزهایی که شما گفتی جنگید برای من هم قابل احترامه بر خلاف نظر شما نسبت به خودم، من آدم بدبینی نسبت به دین نیستم فقط از افراط و اجبار در دین بیزارم
من با تک تک جمله هایی که گفتی موافقم انگار از دریچه چشم من دیدی و از زبون من نوشتی، ممنون. این


راستی، دوس داشتم اون بحثو ادامه میدادیم که شما چندان استقبال نکردی.
فقط یه حکایتی امروز شنیدم از علی خوشم اومد: میگن وقتی علی با دشمنانش در حال جنگ بود، خونواده دشمناش توی کوفه بودن. علی سهمی بیت المال رو از این خونواده ها دریغ نکرد. بهش گفتن چرا باز به خونواده های دشمنات سهمی میدی؟ گفت من با شوهرانشون در جنگم نه با اینها. اینها اتفاقن مستحق ترن به سهمی. چون شوهر بالای سرشون نیست.
این مرام، مرام قشنگی نیست؟

مینا جمعه 9 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 04:26

واقعا گفتنی ها رو گفتی حرف من هم همینه اگه واقعا حسین به خاطر چیزهایی که شما گفتی جنگید برای من هم قابل احترامه بر خلاف نظر شما نسبت به خودم، من آدم بدبینی نسبت به دین نیستم فقط از افراط و اجبار در دین بیزارم
من با تک تک جمله هایی که گفتی موافقم انگار از دریچه چشم من دیدی و از زبون من نوشتی، ممنون.

ممنونم که سر زدی....

چکاوک جمعه 9 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 13:56 http://yazdan-paki1.blogsky.com/

تبریک میگم بهت سرباز (با این پستت شاهکار کردی)
میدونی چیه اون وقتی شک کردم به راست بودن اصل و کار بعضی از این آدمای متظاهر که یکیشون موقع گریز وقتی میخواست حضرت رقیه رو مثال بزنه یه بچه که حدودا سه چهار سالش بود و زبونشم هنوز درست باز نشده بود و خواست باباش دختر بچه رو برد بعد مداحه شروع کرد داد زدن گریز رفتن حتی موهای دختر بچه رو کشید که مثلا گریه بیوفته تا مردم صحنه های کربلا رو مجسم کنن و داغ شن .هیچ کس جرات نکرد بگه بهش بیشوعور موی بچه رو نکش...
خلاصه بگم این درد مبهم مال تو تنها نیست همه درگیرن باهاش

چه آدم بیشعور و کج فهمی بوده...خب از خودش مایه بذاره....
ممنونم از تعریفت...

تارا جمعه 9 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 16:01

محرم حکایت عجیبی داره.خیلی از آدما تو محرم از خیلی کارا دست میکشن و برای محرم یه احترام خاصی قائلن.و این برای من عجیبه چون حتی اونایی که اعتقاد چندان زیادی ندارن هم تو این روزا یه حال و هوای دیگه ای دارن.دیگه اینکه من هر وقت اون سین سین رو با صدای دوبس دوبس میشنیدم حس رقص بهم دست میداد و دست میده! دیگه اینکه حسین واسه منم قابل احترامه.اصلا هر کی از جونش واسه یه هدفی بگذره و زیر بار حرف زور نره واسه من قابل احترامه با وجود اینکه اعتقادی به دین و مذهب ندارم.دیگه اینکه مذهب واقعا شوخی بزرگی بود.و بعد تلخ این شوخی هم وقتی بود که برای ما خدایی خون خوار توصیف کردن که اگه به حرفش گوش دادی که هیچی اگه گوش ندادی جهنم و اتیش و جزغاله شدن و مار و عقربو اویزون شدن از موهاتو شکنجه های دیگه! مذهب شوخی بی مزه ای بود چون خدایی تقدیم ما کرد که با دیکتاتورهای دنیوی برابری میکرد.

آره...محرم حکایت عجیبی غریبی داره....و هر کی واسه هدفش بمیره، قابل احترامه...

خورشید شنبه 10 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 12:17

از قسمت دوم این متن فوق العاده خوشم اومد
این آدما که توصیفشون کردی کم نیستنُ یجورایی بهتره بگم از این ریا کارا دورورمون کم نیستن و چقدر آدمهایی که واقعی برای امام حسین عزا داری میکنن کمن

ممنونم....
اره واقعن کمن این آدما...

touska شنبه 10 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 19:37

4.من هنوز نفهمیدم صمیمیت شیعه با "سرور ومولا"ش چه زن چه مرد..چه علی (ع)وحسین(ع)...چه فاطمه (س)وزهرا(ع)وزینب(س)چه اشکالی داره....ازرو عشق وعاشقی و بی ادبی که نیست از روی ارادته...
3.میدونی اشکال ما چیه ؟اینکه فقط خودمونوقبول داریم...نحوه ادبیاتت از مداحا...درباره غش کردن کسایی که تو سینه زنی حالشون عوض میشه...همونطورکه بابات روش توروقبول نداشت وتازه فقط بانگاه سرزنش شدی توهم اوناروقبول نداری که هیچ ازروششون"متنفری"پس فرق تو محقق بااونا چیه که مطلقا همه چی رو رد میکنی وهیچ خوبی رو تواین عزاداریا نمیبینی؟...
5.تحریفی نیست ....بعضی ازروشای عزاداری"احسن روش"نیست.همین....میشه وبایدکامل بشه...ولی درحدسرزنش وتنفرنیست

کاش اون فیلم محمود کریمی که بچه اشو میگیره به باد کتک و لباساشو پاره پوره میکنه تا اشک مردمو در بیاره میدیدی...اون موقع شاید رفتار بعضی مداحا با خونوادشونو بیشتر میفهمیدی...

touska شنبه 10 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 20:16

من درعین حالیکه شایدبیشترازتوتحقیق ومطالعه داشتم وفقط توعزاداریاگریه نکردم توتمام جلسه های عزاداریم ازدوردست پدرومادری روکه منوفقط بااسم حسین وجلسه حسین آشناکردن رو بوسیدم ویادشون کردم...این روزا وقتی تو ترافیک میمونم به خودم میگم فکرکن پسرهمسایت جوونمرگ شده تو مراسماش با بی تدبیری وبی برنامگیشون گیرافتادی یاتو پشت کاروان عروسی دخترهمسایه موندی عیب نداره تحمل کن
من ازاینکه تو از این مدل عزاداری وجمع شدن همه مدل ادم تو مراسما خوشت نمیاد گله ندارم روش تو اینه ولی مساله تنفر یه چیز دیگه است....واینکه والدین وترافیک وسیاهی پارچه ها واومدن دختربازاوزینب جون گفتن مداحا و....واقعادلیلای باورنکردنی وخنده داری واسه تنفرت هست....دلیلای دیگه ای پیداکن

والله دلیل این همه عصبانیتت رو درک نمیکنم. فک نکنم تو یا هر کس دیگه ای هم از هیچ کدوم از چیزایی که من گفتم متنفرم، خوشش بیاد و تاییدشون کنه.
من متنفرم از این چیزها چون همیشه تحریفی که به اسم دین وارد مغز آدما بشه به این سادگیا از بین نمیره و اثرات سوئش مدتهای طولانی توی جامعه باقی می مونه.

سروش تنهایی سه‌شنبه 20 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 23:05

هر شکی رو ننویس شاید اشتباه فک کرده باشی ولی قلم نافذت تاثیر خودشو رو بعضی ها می ذاره

نمیدونم چی بگم.....فکر میکنم روی حرفت

mahyar دوشنبه 3 آذر‌ماه سال 1393 ساعت 14:24 http://www.shabederaz.blogsky.com

حسین بیشتر از اب تشنه لبیک بود
اما همیشه زخمهایش را نشانمان دادند
و بزرگترین دردش را بی ابی خواندند

ما از عاشورا درسی گرفتیم که طبل بزنیم دقل بزنیم ارایش کنیم علم بکشیم و صلیب را به رخ بکشیم

سینه بزنیم و سینه بخوریم

امام حسی مگه گدای اب بود که بیاد بگه این اصغره منه به من که اب ندادی به این بچه بدید و حرمله سر ابش کند نه بابا اینا رو بریز دور امام حسین میگه این اخرین حجت شما بر روی زمینه

اونایی که با امام حسین جنگیدن مطمئن شدن که امام بر علیه خلیفه شوریده و حکم ارتداد دادن بهش


کاش کربلا رو درست نشون میدادن

اما همینش هم اونقدا بد نیست

میتونست مثل خیلی از کشور ها که ظهر عاشورا ما یه مشکی پوشیدیم اونا تو دنس و کابره هاشونن پلاس باشیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد