شاید بعضی وقتا از دستشون ناراحت بشی؛ شاید یه موقعهایی انقدر برن روی اعصابت که خونتو به جوش بیارن؛ شاید برخی اوقات پیش خودت فکر کنی از بین این همه مدل، آخه چرا این مدلیش نصیب من شده؟ شاید یه وقتا احساس کنی هیچ کمکی بهت نمیکنن که هیچ، کلی هم دارن نمک میپاشن روی زخمت.
ولی باور کن، اینو توی سی و سه سال عمری که از خدا گرفتم با گوشت و پوستم درک کردم، هیچ کس توی این دنیای کثیف، بیشتر از اعضای خونواده دلش به حالت نمیسوزه. چه خونواده نزدیک و چه خونواده دور، گنجیه که هیچ کس و هیچ چیز توی این دنیا نمیتونه جاشونو پر کنه. الکی به من نگید بعضی رفیقها هستن که ....آره. اینا رو میدونم. رفیق جای خودش. ولی هیچ کس خونواده نمیشه...
آره راست می گی خیلی شده که من با اعماق وجودم این قضه رو درک کردم واقعا خانواده رو نمیشه با چیزی عوض کرد .واقغا نعمته هر چند که گاهی خیلی اذیت میکنن ولی ...........
من به داشتن خونواده ای مثل شما افتخار میکنم.
چقدر.....حالم........بدشد......این بارکه خوندمت....
چرا حالت بد شد؟ حرف بدی زدم؟
یعنی باید سی و سه سال از عمر یه فرزند بگذره تا این قضیه رو درک کنه
متاسفانه خیلیا توی همین سن هم نمیفهمن...
یادته !!!
حالا چی شده؟
همه توی زندگی آدم موقتین....به غیر از خونواده...