وقتی ترمز ماشینت خراب میشه و مجبوری یه مسیری رو بدون ترمز طی کنی تا به تعمیرگاه برسی، به نظرت میاد مردم چقدر بیشعور میشن. هی میپیچن جلوت. بهت راه نمیدن. هی اذیتت میکنن. مث آدم رانندگی نمیکنن انگار. ولی وقتی ترمز ماشینت رو درست کردی، میبینی همون مردم، اصلا بد نیستن. بی شعور نیستن. قصد اذیت کردنت رو هم نداشتن. این تو بودی که به خاطر نداشتن ترمز، حساس شده بودی و ضعف داشتی.
هر وقت دیدین مردم و کائنات، بیشعور شدن و هی همینجوری دست به دست هم میدن تا تو رو اذیت کنن، درون خودت بگرد ببین چه امکاناتی رو باید درون خودت داشته باشی و نداری...
بیرون ز تو نیست آنچه در عالم هست.......................از خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی
واقعا همین طوره که می گین........
زندگی تشعشع باور های ما است.
یادمه یه بارم قبلا که داشتیم با هم حرف میزدیم اینا رو بهم گفتی
خیلی از این مثال جالبت خوشم اومد.
هم اونموقع هم الان
فقط یه موقع هایی بعد از این که میفهمیم مشکل از کجاست حل کردن اون مشکل خیلی خیلی سخت تره
اگه ندونی مشکل کجاس چی؟ حل کردنش غیر ممکن میشه!
آره....
شاید چون به حال و هوای الآن خودم نزدیکتره، باید بیشتر به نوشته خودم فکر کنم...
واقعا همینطوره وقتی مشکلی برامون پیش میاد ازبقیه توقع داریم درکمون کنن و به کمک ما بیان اگه نیان میگیم چه آدمائین ولی وقتی مشکلمون حل شد میبینیم دنیا اونقدرا که فکر میکردیم زشت نیست امیئوارم هیچوقت به مشکل بر نخوری
ممنونم...
ولی به هر حال این مشکل و درده که آدم میسازه...
مرد را دردی اگر باشد خوش است
درد بی دردی علاجش آتش است
قرار نبود خصوصی با هم حرف بزنید هاااااگندم جان بیا به منم بوگو چی بهت گفت>>>
خیلی باحال بود
ممنونم...
چرا
دیگه خصوصیه دیگه!